محل تبلیغات شما

نشستم دارم انتخاب رشته میکنم.امشب اخرین مهلتش بود انقد رمق و علاقه ای ندارم ک گذاشتمش واسه شبه اخر.البته الان دیدم تمدیدش کردن تا شنبه

اولش یخورده راجب رشته های مختلف سرچ کردم و میخام بعد از پیرا پزشکیا رشته ی مدیریت و گرایش هاشو و بعدشم حسابداری و روانشناسیو بزنم. تصمیم قطعی گرفتم واسه اینک برم دانشگاه و اصلا قصد پشت کنکور موندن ندارم .

راسی اینو نگفته بودم ک من قبل مامایی به مدیریتم یه ناخونکی زدم بهش،و در حد نصف ترم مدیریت دولتی خوندم ! یکی از پسرای کلاسمون ایدی تلگراممو داره و چند باری واسه احوال پرسی بهم پیام داده ، برای تکمیل اطلاعاتم مجبور شدم واسه اولین بار خودم بهش پیام بدم و حدود رتبه ی لازم واسه رفتن به مدیریت رو ازش بپرسم! با سخاوتمندی زیادی از بقیه ی بچه های کلاس ک از تجربی وارد رشته مدیریت شدن واسم اطلاعات جمع کرد.

حین ورق زدن دفترچه به ذهنم رسید ک کارنامه کنکور امسالم رو با کنکور قبلیم مقایسه کنم چون خاطرم بود ک اسکرین شات گرفتم از کارنامه ی قبلیم رفتم توی البوم عکسای گوشیم تا کارنامه ی قبلیمو پیدا کنم هییی رفتم پایین تر و عکسای قبلی واسم کلی خاطره خوب و بدو زنده کرد یکی ک میخکوبم کرد 

اسکرین شاتای پیامای منو اقای ه !!!و دعوای اخریمون ک باعث قطع رابطمون شد!!! رابطم باهاش بیشتر مثل استاد و شاگرد بود!البته یه حساییم بهش داشتم!و اونم همینجور بود مثل اینکه!

جدا از رابطه ی استاد و شاگردی رابطه دوستانه ی خیلی عالی هم داشتیم و چون جفتمون شخصیت شوخی داشتیم کل تماسای تلفنیمون به خنده و شوخی میگذشت اون بین شاید چند دقیقشم حرف جدی میزدیم.مشاورم بود و کم کم حس کردم بهش علاقه دارم ! تنها شخصیتی بود ک کاملا شبیه ایده ال من بود از هر نظر .

چن وقت بعد از اتمام مشاورمون بهم ابراز علاقه کرد و منو توی بهت و ناباوری گذاشت. اینک فهمیده بودم علاقم دو طرفس واسم بهترین حس دنیا بود. احساس خوشبختی زیادی میکردم و یادمه ک همش میگفتم خدایا مرسی  کاش همه چی همینجوری پیش بره من چقد خوشبختم 

هر چند ک حسای متناقض داشتم، معذب میشدم از ابراز علاقش و این تغییر یهویی رابطمون هم برام شیرین بود هم دور از انتظار و گیج کننده!

اون روزای خوب من چن روز بیشتر دوام نداشت و یه دلخوری شدید پیش اومد و کلا رابطمون تموم شد واسه همیشه!

البته هنوزم ک هنوزه توی اینستاگرام هم هستیم و هیچ کدوم همدیگرو انفالو یا بلاک نکردیم!

یسالی ازین قضیه میگذره و من هنوز وقتی یادش میفتم واسم شیرین و لذت بخشه خاطرش .!

رابطم باهاش دیگ درست نمیشه ولی میدونم هیچوقت فراموشش نمیکنم و همیشه توی ذهنم یه ادم بزرگ و قابل احترامه

امیدوارم اونم از من خاطره های خوبی یادش باشه و اون خاطره ی تلخ اخری خیلی واسش پررنگ نباشه.هرچند ک میدونم بعیده

درسته گذاشتمش یه گوشه قلبم و دیگ زیاد یادش نمیفتم ولی این ادم تنها کسیه تو زندگیم ک من حسرت از دست دادنشو میخورم و

و میترسم ازینک استوری اینستاگرامشو باز کنم و عکس دو نفره ازش ببینم! 

و میدونم دیر یا زود این اتفاق میفته و من باید خودمو واسش اماده کنم 

البته ک حسم بهش مثل یه سال پیش نیست ولی خب نمیتونم منکر حس خوبی ک هنوز بهش دارم بشم 

بی حوصله ترین ادم توی این لحظه(39)

یاداوری خاطرات (38)

ک ,ی ,یه ,واسه ,بهش ,مدیریت ,استاد و ,بعد از ,بود ک ,کارنامه ی ,ک من

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها